سلام سلام
من اومدم بنویسم البته چیز خاصی برای نوشتن ندارماااا ولی گفتم همینجوری بنویسم که در اینجا تخته نشه یه وقت .
پندار خوبه وروجک من روز به روز داره بزرگتر و البته شیطون تر میشه کلا روی میز ناهارخوری و کابینت زندگی میکنه روزی 5-6 بار لخت میشه و میپره تو حموم یا باید براش وانش رو پر از آب کنم و بذارمش روتراس تا آب بازی کنه انقدر اینکارو کرده که الان دوروزه سرما خورده .
بسیار لجباز و خودرای شده و بعضی وقتا نمیدونم باید باهاش چی کار کنم عاشق بیرون رفتنه و تا باباش از در خونه میره بیرون پشت سرش یک قشقرقی به پا میکنه که بیا و ببین یه چیز خنده دار دیگه هم اینه که از مادرشوهرم بدش میاد !!!!!! نمیدونم چرا زن بیچاره انقد بهش محبت میکنه که خدا میدونه ولی این وروجک چپ میره و راست میره دق و دوق مامان رضا رو کتک میزنه هر چی هم باهاش برخورد جدی میکنیم هیچ فایده ای نداره گاهی وقتا از این کارش معذب میشم واقعا نمیدونم دلیل این کارش چیه ؟
موهاشم بردیم آرایشگاه کوتاه کردیم خیلی زشت و خنده دار شد خیلی گریه کرد و انقدر تکون خورد که آخر آرایشگر بیچاره خرابکاری کرد و موهاش رو کج و کوله کوتاه کرد بخاطر همین تا اطلاع ثانوی ازش عکس نمیذارم
از خودم هم بگم که حالم بهتر که نشد هیچ بدترم شدم دپرسم حال و حوصله کار کردن ندارم به زور خودم رو میکشم . سرکارم هم اوضاعش روبراه نیست یه تغییر و تحولاتی پیش اومده که کلا به نفعم نبوده و روال کاریم حسابی به هم ریخته . اون بیماری لعنتیم هم که فکر میکردم حل شده دوباره عود کرده و دو هفته دیگه نوبت دکتر دارم برم ببینم چه مرگمه ؟؟!!!!
خلاصه باید بگم که اوضاع داره میگذره کیفیتش رو نمیدونم ولی میگذره .
فقط اومدم یه خبری از خودم بدم و برم فعلا خداحافظ