کنجد کوچولوی من و باباش

کنجد کوچولوی من و باباش

از لحظه های قشنگ حضور مهمون جدیدی به جمع دو نفره امون مینویسم
کنجد کوچولوی من و باباش

کنجد کوچولوی من و باباش

از لحظه های قشنگ حضور مهمون جدیدی به جمع دو نفره امون مینویسم

مهدکودک

بالاخره داریم میریم برای اینکه ثبت نامش کنیم توی یه مهد خوب 

چند وقت بود پیگیر بودم ولی جا نداشتند تا اینکه چند روز پیش تماس گرفتند و گفتند چهار آذربیاین برای ثبت نام راستش رو بخواین یک کم استرس دارم حالا براتون تعریف میکنم چی شد و چه جوری بود بذارید برم ببینم چی میشه دعا کنید به راحتی بپذیره و من و مامان و رضا از این وضعیت خلاص بشیم و یه نفس راحت بکشیم 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.