کنجد کوچولوی من و باباش

کنجد کوچولوی من و باباش

از لحظه های قشنگ حضور مهمون جدیدی به جمع دو نفره امون مینویسم
کنجد کوچولوی من و باباش

کنجد کوچولوی من و باباش

از لحظه های قشنگ حضور مهمون جدیدی به جمع دو نفره امون مینویسم

انتظار

انتظار همراه با نگرانی داره منو میکشه . 

چهارشنبه رفتم دکتر جواب آزمایشات رو دید و گفت باید بری آزمایشگاه نیلو تهران و برای بار سوم تکرارش کنی  هر چقدر هم اصرار کردم که بابا امنیو بنویش خیالمون رو راحت کن حرفم رو گوش نکرد و گفت آزمایش امنیوسنتز ریسک سقط جنین داره و به عنوان آخرین راه باید  در نظر گرفته شه خلاصه چهارشنبه غروب راه افتادیم رفتیم تهران و صبح پنج شنبه اول وقت آزمایش رو انجام دادیم و برگشتیم . پدرمون دراومد از خستگی . حالا باید تا شنبه یا یکشنبه صبر کنم که نتیجه رو بهمون بدن و اگه با نتیجه آزمایشگاه ساری یکی بود بریم واسه امنیو . از استرس دارم میمیرم . دو روز سرکار نبودم و کلی کار سرم ریخته و اصلا هم حوصله ندارم .  

خدایا خودت حواست بهم باشه

نظرات 1 + ارسال نظر
خانومی چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 15:29 http://zendegiekhanomane.blogsky.com

سلام عزیزم. به دنیای وبلاگ نویسی خیلی خوش اومدی. اتفاقا کار خوبی کردی که پیشنهاد آشتی رو گوش کردی و اومدی بلاگ اسکای.. میتونم توی پیغامها داشته باشمت.
ایشالا که همه چی بخیر بگذره.. نگرانت شدم
بابت اینکه توی روزهای سختی آبی روی آتش دلم پاشیدی یه دنیا ممنون عزیزم

مرسی خانومی عزیز .
ببخشید که تایید نظرت انقدر طول کشید این مدت همه اش درگیر بودم و اصلا فرصت نکردم به اینجا سر بزنم ایشالله که مشکل همه حل بشه .

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.