کنجد کوچولوی من و باباش

کنجد کوچولوی من و باباش

از لحظه های قشنگ حضور مهمون جدیدی به جمع دو نفره امون مینویسم
کنجد کوچولوی من و باباش

کنجد کوچولوی من و باباش

از لحظه های قشنگ حضور مهمون جدیدی به جمع دو نفره امون مینویسم

چی بگم ؟

جواب mri رو گرفتم تومور خوش خیم روی غده هیپوفیز بود ظاهرا مشکل حادی نیست و فقط باید تا اخر عمرم دارو بخورم بابتش ولی حس خیلی ترسناکی بود و هست و همه اش فکر میکنم اگه خدای نکرده یه مشکل بزرگتر بود من نابود میشدم چون بابت همین قضیه هم خیلی خودم رو باختم ولی بازم خدا روشکر سلامتی نعمتیه که قدرش رو نمیدونیم .

راستی جواب کامنتها رو ندادم چون حالم اصلا خوب نبود مرسی از دوستای گلم که راهنماییم کردین و نگران حالم بودید  دلایل زیادی وجود داره برای ادامه این وضع نابه هنجار که اصلا برام خوشایند نیست راجع بهشون بنویسم .

هدفم هم از نوشتن وضعیتم توی وبلاگ یه جور تخلیه روحی روانی بود . ببخشید که ناراحتتون کردم 

نظرات 4 + ارسال نظر
رویای ۵۸ شنبه 16 بهمن 1395 ساعت 21:39

شکر خدا که مشکل جدی نداشتی

مرسی

شهره شنبه 16 بهمن 1395 ساعت 19:07

نگران نباش خده بزرگه. جسارتا مشکلت چی بوده که رفتی دکتر ؟ شاید تیرویید داری ؟ میشه بگی مشکلت چیه دقیقا چون خیلی وقتا تشخیصا غلطه

پرولاکتینم بالا بود که عوارض خودش رو داره پیش دکتر مغز و اعصاب هم رفتم نتیجه رو تایید کرد ولی میگفت تومورش خوش خیمه و مشکلی ایجاد نمیکنه

ویولا چهارشنبه 13 بهمن 1395 ساعت 22:57

خدارو هزاران بار شکر عزیزم واقعا خدارو شکر.
قدر سلامتی و عزیزانمون رو کاش بیشتر بدونیم... همیشه از همین بابت خودمو سرزنش میکنم و از خودم راضی نیستم. پندار قشنگمو ببوسش

مرسی دوست خوبم

miss_love چهارشنبه 13 بهمن 1395 ساعت 21:50 http://joorvajoor.coxslot.com

سلام فلق عزیز سعادت و خوشبختی رو براتون آرزومندم...خوشحال میشم به منم سر بزنین نیومدی هم اشکال نداره بازم ممنون موفق باشی

حتما میام مزسی از شما

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.